خلاصه داستان: پس از ملاقات غیرمنتظره گارفیلد با پدر گمشده اش، گربه ژنده پوش کوچه، ویک، او و دوست سگش اودی مجبور می شوند از زندگی کاملاً نازپرورده خود به ویک بپیوندند تا در یک سرقت خطرناک به ویک بپیوندند.
خلاصه داستان: جینجر پس از فرار از مزرعه تویدی، پناهگاه جزیره ای آرام برای کل گله پیدا کرده است. اما در سرزمین اصلی، تمام جوجهها با تهدید جدیدی روبرو میشوند و جینجر و تیمش تصمیم میگیرند وارد آن شوند.
خلاصه داستان: "آنها دوباره کریسمس را عوض کردند. آیا رابطه هیلی و جیمز می تواند از کریسمس خانوادگی پرآشوب دیگری جان سالم به در ببرد یا آینده آنها با هم از پیست خارج شده است؟!"