خلاصه داستان: هاله و فرهاد به همراه پسر 5 سالهشان، امیر، اخیراً در یک مجتمع جدید اقامت کردهاند. امیر در صحرا، جلوی مجتمع گم شده است، اما پدر و مادرش به زودی او را پیدا می کنند. بعداً امیر به پدرش می گوید که ...
خلاصه داستان: سعید و نیلو همدیگر را دوست دارند و 20 سال می خواهند با هم ازدواج کنند اما هر بار خانواده آنها دخالت می کنند و مانع از ازدواج آنها می شوند. تا اینکه با هم تصمیم به خودکشی می گیرند. بالاخره خانواده هایشان در مورد مادرشان به توافق می رسند...
خلاصه داستان: سام و عبد و امید سه دوست صمیمی هستند. سام عاشق خواهر عبد نرگس می شود. بعد معلوم شد که امید هم عاشق اوست. امید که حسود است می رود از سام و نرگس به عبد بگو. عبد که عصبانی است می رود...
خلاصه داستان: شیرین زندگی مسالمت آمیزی را در میان طبقه متوسط خوب ایرانی سپری می کند تا روزی که عمویش سعید از پدرش می خواهد که او را در آژانس مسافرتی خود استخدام کند. بالاخره تصمیم می گیرد کار کند. سرنوشت او تغییر می کند، زیرا او با یک عامری جوان و جذاب آشنا می شود ...