خلاصه داستان: حسین پدر محترم است. هنگامی که داشت جفت محترم را دفن می کرد، زنی مرموز را در پشت بام خانه اش می بیند. سالها بعد قرار شد محترم و اسماعیل طبق یک سنت قدیمی از دوران کودکی با هم ازدواج کنند...
خلاصه داستان: اد و لورین وارن به شمال لندن سفر میکنند تا به یک مادر مجرد کمک کنند که چهار فرزند را به تنهایی در خانهای که گرفتار یک روح ماوراء طبیعی است بزرگ میکند.